Oceanoh·shn
- عمومی
به معنی اقیانوس
بدنه عظیم آب شور.
- مثال
- The ocean was calm and blue.
- ترجمه
- اقیانوس آرام و آبی بود.
کلمه Ocean و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Statutestat·choot
- حقوقی
به معنی قانون مدون
قانونی که توسط مجلس تصویب شده است.
- مثال
- The statute outlines the penalties for tax evasion.
- ترجمه
- قانون مجازات‌های فرار مالیاتی را مشخص می‌کند.
Habeas Corpushey·bee·uhs kor·puhs
- حقوقی
به معنی حق آزادی از بازداشت غیرقانونی
حکم دادگاه برای ارائه فرد بازداشتی در دادگاه.
- مثال
- Habeas Corpus ensures a person cannot be detained unlawfully without trial.
- ترجمه
- حبس‌کورپوس تضمین می‌کند که شخصی به‌صورت غیرقانونی بدون محاکمه بازداشت نشود.
Househows
- عمومی
به معنی خانه
محلی برای سکونت یا زندگی افراد.
- مثال
- They live in a big house near the park.
- ترجمه
- آن‌ها در خانه‌ای بزرگ نزدیک پارک زندگی می‌کنند.
Conferkuhn·fur
- حقوقی
به معنی اعطا کردن
دادن امتیاز یا حق به کسی.
- مثال
- To confer rights upon an individual, proper documentation is required.
- ترجمه
- برای اعطای حقوق به یک فرد، مستندات صحیح لازم است.
Bankruptcybank·rup·see
- حقوقی
به معنی ورشکستگی
وضعیتی که در آن یک فرد یا شرکت قادر به پرداخت بدهی‌ها نیست.
- مثال
- The company filed for bankruptcy after accumulating significant debt.
- ترجمه
- شرکت پس از انباشتن بدهی‌های قابل توجه اعلام ورشکستگی کرد.
Firefayr
- عمومی
به معنی آتش
فرآیندی که گرما و نور تولید می‌کند.
- مثال
- The fire warmed the room.
- ترجمه
- آتش اتاق را گرم کرد.