Orangeor·inj
- عمومی
به معنی پرتقال
میوهای نارنجی و آبدار.
- مثال
- He ate an orange for breakfast.
- ترجمه
- او برای صبحانه پرتقال خورد.
کلمه Orange و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی پرتقال
میوهای نارنجی و آبدار.
کلمه Orange و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی قاعده (فعل)
حکم کردن یا کنترل کردن.
به معنی بادبادک
وسیلهای برای پرواز در باد.
به معنی بدون قید و شرط
بدون هیچ پیششرط یا محدودیتی.
به معنی شخص
فرد انسانی.
به معنی کارکردی
مرتبط با عملکرد یا کاربرد.
به معنی قطعی
نهایی و غیرقابل تردید.