Jarjaar
- عمومی
به معنی کوزه
ظرفی برای نگهداری مواد.
- مثال
- She kept cookies in a jar.
- ترجمه
- او کلوچهها را در کوزه نگه داشت.
کلمه Jar و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی کوزه
ظرفی برای نگهداری مواد.
کلمه Jar و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی افزودن
افزودن چیزی به مجموعهای از اشیاء یا اطلاعات.
به معنی کشتی
وسیله حملونقل آبی.
به معنی حکم
دستور قانونی صادرشده توسط دادگاه.
به معنی تشکیل دادن
ایجاد یا به وجود آوردن چیزی.
به معنی نادانی
عدم دانش یا آگاهی درباره یک موضوع.
به معنی وظیفه امانتداری
وظیفه قانونی یا اخلاقی برای حفاظت از منافع دیگری.