Implementim·ple·ment

  • حقوقی

به معنی اجرا

به‌کارگیری یا انجام چیزی.

مثال
We must implement the new policies by next month.
ترجمه
ما باید سیاست‌های جدید را تا ماه آینده اجرا کنیم.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»