Impartialim·pahr·shuhl
- حقوقی
به معنی بیطرف
بدون تعصب یا جانبداری.
- مثال
- The judge must remain impartial throughout the proceedings.
- ترجمه
- قاضی باید در طول رسیدگیها بیطرف بماند.
به معنی بیطرف
بدون تعصب یا جانبداری.
به معنی چاقو
ابزاری برای بریدن یا خوردن.
به معنی ذینفع
شخصی که از یک قرارداد، وصیتنامه یا امانت بهرهمند میشود.
به معنی تبادل
تعویض یا جابهجایی چیزها.
به معنی دادن
انتقال چیزی به دیگری.
به معنی کار
فعالیتی که برای کسب درآمد یا هدف انجام میشود.
به معنی تعیینکننده
چیزی که نقش نهایی در تصمیمگیری یا نتیجه دارد.