Practice partyprak·tis pahr·tee
- حقوقی
به معنی طرف عملی
طرفی که در یک اقدام یا قرارداد مشارکت دارد.
- مثال
- Each practice party must adhere to the regulations.
- ترجمه
- هر طرفی که در عمل شرکت دارد باید به مقررات پایبند باشد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Branchbran(t)ch
- حقوقی
به معنی شاخة
بخش یا قسمت یک سازمان یا سیستم.
- مثال
- The legal branch is responsible for interpreting statutes.
- ترجمه
- شاخه حقوقی مسئول تفسیر مقررات است.
Ethicaleh·thuh·kl
- حقوقی
به معنی اخلاقی
مطابق با اصول و ارزش‌های اخلاقی.
- مثال
- The company’s policies adhere to ethical business standards.
- ترجمه
- سیاست‌های شرکت به استانداردهای اخلاقی کسب‌وکار پایبند است.
Vesselves·uhl
- حقوقی
به معنی کشتی
وسیله حمل‌ونقل آبی.
- مثال
- The vessel was inspected before departing for its journey.
- ترجمه
- کشتی قبل از عزیمت برای سفر خود بازرسی شد.
Good (n)guhd
- حقوقی
به معنی کالا (اسم)
محصول یا چیزی که خریدوفروش می‌شود.
- مثال
- The company ensures the quality of the good before shipment.
- ترجمه
- شرکت کیفیت کالا را قبل از حمل تضمین می‌کند.
Custodykuhs·tuh·dee
- حقوقی
به معنی بازداشت
نگه‌داری فرد تحت نظر مقامات.
- مثال
- The suspect was placed in custody after the hearing.
- ترجمه
- متهم پس از جلسه دادگاه در بازداشت قرار گرفت.
Traditionaltruh·dish·nuhl
- حقوقی
به معنی سنتی
وابسته به رسوم یا عادات کهن.
- مثال
- Traditional practices were integrated into modern legal frameworks.
- ترجمه
- روش‌های سنتی در چارچوب‌های حقوقی مدرن ادغام شدند.