Obstructionuhb·struk·shuhn

  • حقوقی

به معنی مانع

چیزی که جلوی انجام یک کار را می‌گیرد.

مثال
Obstruction of justice is a serious offense.
ترجمه
مانع‌تراشی در اجرای عدالت یک جرم جدی است.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»