Overlapoh·vur·lap
- حقوقی
به معنی پوشش
تداخل یا همپوشانی بین دو یا چند موضوع یا مسئله.
- مثال
- There may be an overlap between the two legal jurisdictions.
- ترجمه
- ممکن است همپوشانی بین دو حوزه قضائی وجود داشته باشد.
به معنی پوشش
تداخل یا همپوشانی بین دو یا چند موضوع یا مسئله.
به معنی زندان
محلی برای نگهداری افراد قانونشکن.
به معنی عوض
چیزی که برای الزامآور بودن قرارداد ارائه میشود.
به معنی آسیب
آسیب فیزیکی، مالی یا روانی به فرد یا اموال.
به معنی نوشیدن
مصرف مایعات برای رفع تشنگی.
به معنی هفته
دورهای هفتروزه در تقویم.
به معنی ساعت
واحدی برای اندازهگیری زمان.