Groundgrownd
- عمومی
به معنی زمین
سطحی که روی آن راه میرویم.
- مثال
- He sat on the ground to rest.
- ترجمه
- او برای استراحت روی زمین نشست.
کلمه Ground و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی زمین
سطحی که روی آن راه میرویم.
کلمه Ground و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی ملت
گروهی از افراد که کشور را تشکیل میدهند.
به معنی خودرو
وسیله نقلیه موتوری برای حملونقل.
به معنی بار اثبات
مسئولیت ارائه شواهد برای اثبات یک ادعا.
به معنی حصار
سازهای برای جداسازی یا محافظت.
به معنی اجتناب کردن
اجتناب از انجام یک عمل یا فعالیت.
به معنی نفت
مایعی برای سوخت یا آشپزی.