Groundgrownd
- عمومی
به معنی زمین
سطحی که روی آن راه میرویم.
- مثال
- He sat on the ground to rest.
- ترجمه
- او برای استراحت روی زمین نشست.
کلمه Ground و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی زمین
سطحی که روی آن راه میرویم.
کلمه Ground و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی جهان
مجموعه زمین و موجودات آن.
به معنی داور
فردی که در اختلاف به عنوان قاضی بیطرف عمل میکند.
به معنی ردیابی
عمل ردیابی یا پیگیری یک رویداد، عمل یا اثر قانونی.
به معنی درخت
گیاهی با ساقه بلند و شاخهها.
به معنی توجیه
دلیلی برای توضیح یا دفاع از یک عمل یا تصمیم.
به معنی آشپزخانه
محلی برای پختوپز.