Arbitratorahr·bih·truh·ter
- حقوقی
به معنی داور
فردی که در اختلاف به عنوان قاضی بیطرف عمل میکند.
- مثال
- An arbitrator was appointed to facilitate the resolution process.
- ترجمه
- یک داور برای تسهیل روند حل و فصل منصوب شد.
به معنی داور
فردی که در اختلاف به عنوان قاضی بیطرف عمل میکند.
به معنی سوگندنامه
بیانیه کتبی که تحت سوگند ارائه میشود.
به معنی تشکیل دادن
ایجاد یا به وجود آوردن چیزی.
به معنی نوشتن
ثبت کلمات یا افکار روی کاغذ.
به معنی دادگاه
مؤسسهای که وظیفه رسیدگی به دعاوی حقوقی را دارد.
به معنی قسم
تعهد رسمی برای گفتن حقیقت.
به معنی انتقال
جابجایی چیزی از یک شخص به دیگری.