Kitchenkit·chn
- عمومی
به معنی آشپزخانه
محلی برای پختوپز.
- مثال
- They remodeled the kitchen.
- ترجمه
- آنها آشپزخانه را بازسازی کردند.
کلمه Kitchen و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی آشپزخانه
محلی برای پختوپز.
کلمه Kitchen و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی ثبت کردن
ارائه درخواست، شکایت یا سند رسمی در دادگاه.
به معنی موضوع بحثبرانگیز
مسئلهای که دیگر مرتبط یا مهم نیست.
به معنی سهلانگاری
عدم رعایت احتیاطهای متعارف که باعث ضرر به دیگران شود.
به معنی اصل
قاعده یا حقیقت اساسی.
به معنی بیفایده
عملی که فاقد نتیجه مثبت باشد یا هیچ سودی نداشته باشد.
به معنی نوظهور
عمل یا وضعیتی که به سرعت در حال رشد یا توسعه است.