Frameworkfrey·mwork
- حقوقی
به معنی چارچوب
ساختار یا قالبی برای طرح یا برنامه.
- مثال
- The framework of the law was established decades ago.
- ترجمه
- چهارچوب قانون چندین دهه پیش تعیین شد.
به معنی چارچوب
ساختار یا قالبی برای طرح یا برنامه.
به معنی دستیابی
فرایند رسیدن به هدف یا نتیجه.
به معنی زنگ
وسیلهای برای تولید صدا.
به معنی محاکمه
رسیدگی قضایی به یک دعوی یا اتهام.
به معنی در
ورودی یا خروجی یک فضا.
به معنی بادبادک
وسیلهای برای پرواز در باد.
به معنی ثبت کردن
ارائه درخواست، شکایت یا سند رسمی در دادگاه.