Facefays
- عمومی
به معنی صورت
بخش جلویی سر انسان.
- مثال
- He washed his face in the morning.
- ترجمه
- او صبح صورتش را شست.
کلمه Face و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی صورت
بخش جلویی سر انسان.
کلمه Face و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی نصاب
حداقل تعداد اعضای حاضر برای تصمیمگیری قانونی.
به معنی مکان
نقطه یا منطقهای خاص.
به معنی زنگ
وسیلهای برای تولید صدا.
به معنی مالکیت آزاد
مالکیت کامل بدون محدودیت زمانی.
به معنی غذا
مواد خوراکی برای تغذیه.
به معنی آسمان
فضای بالای زمین که ابرها و ستارگان در آن دیده میشوند.