Expressik·spres
- حقوقی
به معنی صریح
بیان مستقیم و شفاف چیزی.
- مثال
- The contract must express all terms clearly.
- ترجمه
- قرارداد باید تمام شرایط را به‌طور واضح بیان کند.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Clothesklohz
- عمومی
به معنی لباس
پوشاکی برای بدن انسان.
- مثال
- She bought new clothes for the party.
- ترجمه
- او برای مهمانی لباس جدید خرید.
Emergentih·mur·juhnt
- حقوقی
به معنی نوظهور
عمل یا وضعیتی که به سرعت در حال رشد یا توسعه است.
- مثال
- Emergent issues often require immediate legal attention.
- ترجمه
- مسائل نوظهور اغلب به توجه فوری حقوقی نیاز دارند.
Worldwurld
- عمومی
به معنی جهان
مجموعه زمین و موجودات آن.
- مثال
- The world is full of wonders.
- ترجمه
- جهان پر از شگفتی‌هاست.
Househows
- عمومی
به معنی خانه
محلی برای سکونت یا زندگی افراد.
- مثال
- They live in a big house near the park.
- ترجمه
- آن‌ها در خانه‌ای بزرگ نزدیک پارک زندگی می‌کنند.
Treatmenttreet·muhnt
- حقوقی
به معنی درمان
فرایند بهبود یا رسیدگی به مشکل.
- مثال
- Treatment of prisoners must align with human rights standards.
- ترجمه
- رفتار با زندانیان باید با استانداردهای حقوق بشر همخوانی داشته باشد.
Conceivekuhn·seev
- حقوقی
به معنی مفروض داشتن
ایجاد یا تصور ایده‌ای در ذهن.
- مثال
- It is difficult to conceive of a legal system without checks and balances.
- ترجمه
- تصور یک سیستم قانونی بدون چک و بالانس‌ها دشوار است.