Demanddih·mand

  • حقوقی

به معنی تقاضا

درخواست رسمی یا شدید برای چیزی.

مثال
The plaintiff made a demand for compensation following the accident.
ترجمه
شاکی تقاضای جبران خسارت پس از تصادف را مطرح کرد.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»