Demanddih·mand
- حقوقی
به معنی تقاضا
درخواست رسمی یا شدید برای چیزی.
- مثال
- The plaintiff made a demand for compensation following the accident.
- ترجمه
- شاکی تقاضای جبران خسارت پس از تصادف را مطرح کرد.
کلمه Demand و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.