Highhy
- عمومی
به معنی بلند
در ارتفاع زیاد.
- مثال
- The mountain is very high.
- ترجمه
- کوه بسیار بلند است.
کلمه High و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Storagestohr·ij
- حقوقی
به معنی ذخیره‌سازی
فرایند یا محلی برای نگهداری چیزها.
- مثال
- The company ensured the safe storage of confidential information.
- ترجمه
- شرکت از ذخیره امن اطلاعات محرمانه اطمینان حاصل کرد.
Moneymun·ee
- عمومی
به معنی پول
وسیله‌ای برای مبادله کالا.
- مثال
- He saved money to buy a car.
- ترجمه
- او برای خرید ماشین پول پس‌انداز کرد.
Contestkon·test
- حقوقی
به معنی مجادله یا اختلاف
رقابت یا اختلاف‌نظر بین طرفین.
- مثال
- Both parties decided to contest the court’s ruling.
- ترجمه
- هر دو طرف تصمیم گرفتند حکم دادگاه را به چالش بکشند.
Encumbranceen·kuhm·bruhns
- حقوقی
به معنی مانع قانونی
هرگونه محدودیت قانونی بر مالکیت ملک.
- مثال
- The house was sold with an encumbrance related to unpaid taxes.
- ترجمه
- خانه با یک بار مالیاتی پرداخت‌نشده فروخته شد.
Rigorousrig·er·uhs
- حقوقی
به معنی سختگیر
نیازمند دقت زیاد یا رعایت کامل قوانین.
- مثال
- The legal process is often rigorous to ensure fairness.
- ترجمه
- فرآیند قانونی معمولاً برای اطمینان از انصاف سخت‌گیرانه است.
Clothesklohz
- عمومی
به معنی لباس
پوشاکی برای بدن انسان.
- مثال
- She bought new clothes for the party.
- ترجمه
- او برای مهمانی لباس جدید خرید.