Equallyee·kwuh·lee
- حقوقی
به معنی به‌طور برابر
به‌صورت مساوی یا بدون تفاوت.
- مثال
- The law applies equally to everyone.
- ترجمه
- قانون به طور برابر برای همه اعمال می‌شود.
کلمه Equally و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Schemeskeem
- حقوقی
به معنی طرح
برنامه یا نقشه‌ای برای رسیدن به هدف.
- مثال
- The scheme outlines the procedures for resolving disputes effectively.
- ترجمه
- طرح شامل رویه‌هایی برای حل مؤثر اختلافات است.
Ideaeye·dee·uh
- عمومی
به معنی ایده
فکری جدید یا خلاقانه.
- مثال
- She had a great idea for a story.
- ترجمه
- او ایده‌ای عالی برای یک داستان داشت.
Confrontkuhn·fruhnt
- حقوقی
به معنی روبه‌رو شدن
مواجهه مستقیم با یک مشکل یا چالش.
- مثال
- The lawyer had to confront the witness during cross-examination.
- ترجمه
- وکیل مجبور بود در جریان بازجویی از شاهد مواجهه داشته باشد.
Scaleskayl
- حقوقی
به معنی مقیاس یا اندازه
اندازه‌گیری یا مقایسه کمیت یا کیفیت.
- مثال
- The scale of the damages required immediate action.
- ترجمه
- مقیاس خسارت‌ها نیاز به اقدام فوری داشت.
Facilitatefuh·sil·i·teyt
- حقوقی
به معنی تسهیل کردن
آسان‌تر کردن یا ساده‌سازی یک فرایند.
- مثال
- Mediation helped facilitate the resolution of the labor dispute.
- ترجمه
- میانجیگری به حل اختلاف کارگری کمک کرد.
Referri·fer
- حقوقی
به معنی اشاره کردن
ارجاع دادن یا ذکر چیزی.
- مثال
- The agreement refers to the laws of the contracting state.
- ترجمه
- توافق به قوانین کشور طرف قرارداد اشاره می‌کند.