Applyuh·plahy
- حقوقی
به معنی درخواست دادن
ارائه تقاضا یا اقدام برای به‌دست آوردن چیزی.
- مثال
- The law will apply to all residents equally.
- ترجمه
- قانون به طور مساوی برای همه ساکنان اعمال خواهد شد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Carpetkar·pit
- عمومی
به معنی فرش
پوشش کف برای گرما یا تزئین.
- مثال
- The carpet in the room is soft.
- ترجمه
- فرش اتاق نرم است.
Supervisorysoo·per·vahy·zoh·ree
- حقوقی
به معنی نظارتی
مربوط به نظارت یا کنترل بر عملکرد دیگران.
- مثال
- Supervisory roles are crucial in maintaining ethical legal practices.
- ترجمه
- نقش‌های نظارتی در حفظ شیوه‌های اخلاقی قانونی بسیار مهم هستند.
Assizeuh·size
- حقوقی
به معنی دادگاه جنایی
دادگاه‌هایی که به جرایم جدی رسیدگی می‌کنند.
- مثال
- The court of assize deals with serious criminal cases.
- ترجمه
- دادگاه عالی به پرونده‌های کیفری جدی رسیدگی می‌کند.
Ongoingon·goh·ing
- حقوقی
به معنی در حال انجام
چیزی که هنوز ادامه دارد.
- مثال
- The ongoing investigation revealed more evidence than expected.
- ترجمه
- تحقیقات در حال انجام شواهد بیشتری از آنچه انتظار می‌رفت فاش کرد.
Injunctionin·juhnk·shn
- حقوقی
به معنی دستور قضایی
حکمی که یک طرف را از انجام یک عمل باز می‌دارد.
- مثال
- The court issued an injunction to prevent the demolition of the historic building.
- ترجمه
- دادگاه حکم توقف تخریب ساختمان تاریخی را صادر کرد.
Arrestuh·rest
- حقوقی
به معنی بازداشت
گرفتن یا متوقف کردن قانونی یک شخص به دلیل تخلف.
- مثال
- The police have the authority to arrest individuals suspected of a crime.
- ترجمه
- پلیس حق دارد افرادی را که مظنون به ارتکاب جرم هستند، دستگیر کند.