Eggeg
- عمومی
به معنی تخممرغ
محصولی خوراکی از پرندگان.
- مثال
- He fried an egg for breakfast.
- ترجمه
- او برای صبحانه تخممرغ سرخ کرد.
به معنی تخممرغ
محصولی خوراکی از پرندگان.
به معنی اسقاط حق
صرفنظر کردن داوطلبانه از یک حق یا ادعا.
به معنی همراهی کردن
بودن یا رفتن با کسی.
به معنی تپه
برآمدگی کوچکتر از کوه.
به معنی سیل
هجوم یا مقدار زیاد چیزی در مدت کوتاه.
به معنی فعالیت
عملی که به هدف خاصی اختصاص دارد.
به معنی کفش
پوششی برای پا جهت محافظت.