Divisiondih·vizh·n

  • حقوقی

به معنی تقسیم

جداسازی یا توزیع چیزی.

مثال
The division of assets was handled through mediation.
ترجمه
تقسیم اموال از طریق میانجیگری انجام شد.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»