Divisiondih·vizh·n
- حقوقی
به معنی تقسیم
جداسازی یا توزیع چیزی.
- مثال
- The division of assets was handled through mediation.
- ترجمه
- تقسیم اموال از طریق میانجیگری انجام شد.
به معنی تقسیم
جداسازی یا توزیع چیزی.
به معنی تکمیل
چیزی که دیگری را کامل یا بهبود میبخشد.
به معنی قدردانی کردن
تشخیص ارزش یا اهمیت چیزی.
به معنی درمان
مراقبت یا بهبود یک وضعیت یا مشکل.
به معنی اتهام
ادعایی رسمی درباره رفتار نادرست یا جرم.
به معنی نسخه
نسخه خاص از یک کتاب یا نشریه.
به معنی اخطار
اخطاری که در آن احتیاط لازم توصیه میشود.