Paintpaynt
- عمومی
به معنی رنگ
مادهای برای رنگآمیزی سطوح.
- مثال
- She painted the wall red.
- ترجمه
- او دیوار را قرمز رنگ کرد.
کلمه Paint و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی رنگ
مادهای برای رنگآمیزی سطوح.
کلمه Paint و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی فنجان
ظرفی کوچک برای نوشیدن مایعات.
به معنی مستقل
وابسته به خود و بدون نیاز به دیگران.
به معنی نقطه عطف، سرنوشتساز
نقطهای که در آن یک تغییر یا پیشرفت قابل توجهی رخ میدهد.
به معنی قاعده (اسم)
مقرراتی که باید رعایت شوند.
به معنی باد
جریان هوای طبیعی.
به معنی پاسخ
عکسالعمل یا جواب به چیزی.