Custodykuhs·tuh·dee
- حقوقی
به معنی بازداشت
نگهداری فرد تحت نظر مقامات.
- مثال
- The suspect was placed in custody after the hearing.
- ترجمه
- متهم پس از جلسه دادگاه در بازداشت قرار گرفت.
کلمه Custody و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.