Custodykuhs·tuh·dee

  • حقوقی

به معنی بازداشت

نگه‌داری فرد تحت نظر مقامات.

مثال
The suspect was placed in custody after the hearing.
ترجمه
متهم پس از جلسه دادگاه در بازداشت قرار گرفت.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»