Cargokar·goh

حقوقی

به معنی محصولات

کالاهایی که توسط کشتی یا وسیله نقلیه حمل می‌شوند.

مثال: The cargo must be secured properly before shipping.
ترجمه: بار باید قبل از ارسال به‌درستی ایمن‌سازی شود.

کلمه Cargo و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Sentencesen·tuhns
- حقوقی
به معنی حکم
تصمیم قانونی که توسط دادگاه صادر می‌شود.
مثال
The sentence issued was proportionate to the crime.
ترجمه
حکم صادر شده متناسب با جرم بود.
Gaingeyn
- حقوقی
به معنی به‌دست آوردن
به دست آوردن یا کسب چیزی.
مثال
The plaintiff seeks to gain compensation for damages.
ترجمه
خواهان به دنبال جبران خسارت است.
Subsidiarysuhb·sid·ee·er·ee
- حقوقی
به معنی فرعی
شرکتی که تحت کنترل یک شرکت مادر عمل می‌کند.
مثال
The subsidiary agreements support the main contract.
ترجمه
قراردادهای فرعی از قرارداد اصلی حمایت می‌کنند.
Functionallyfuhngk·shn·l·ee
- حقوقی
به معنی به‌صورت کارکردی
مرتبط با کاربرد عملی.
مثال
The system works functionally but needs optimization.
ترجمه
سیستم به طور عملکردی کار می‌کند اما نیاز به بهینه‌سازی دارد.
Fairfair
- حقوقی
به معنی عادلانه
بر اساس انصاف و عدالت.
مثال
It is essential to ensure a fair trial for all defendants.
ترجمه
اطمینان از محاکمه عادلانه برای تمام متهمان ضروری است.
Boyboy
- عمومی
به معنی پسر
کودک یا جوان مذکر.
مثال
The boy kicked the ball.
ترجمه
پسر به توپ لگد زد.