Corruptionkuh·rup·shn

حقوقی

به معنی فساد

سوءاستفاده از قدرت برای منافع شخصی.

مثال: Corruption can undermine the integrity of legal systems.
ترجمه: فساد می‌تواند تمامیت سیستم‌های قانونی را تضعیف کند.

کلمه Corruption و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Citysi·tee
- عمومی
به معنی شهر
منطقه‌ای با جمعیت زیاد و زیرساخت.
مثال
The city is full of lights at night.
ترجمه
شهر در شب پر از نور است.
Essayes·ey
- حقوقی
به معنی مقاله
نوشته‌ای تحلیلی یا تبیینی درباره یک موضوع خاص.
مثال
She wrote an essay on the importance of civil rights in modern law.
ترجمه
او مقاله‌ای درباره اهمیت حقوق مدنی در قانون مدرن نوشت.
Clauseklawz
- حقوقی
به معنی بند
بخش یا ماده‌ای از یک قرارداد یا قانون.
مثال
The agreement includes a confidentiality clause.
ترجمه
توافق شامل یک بند محرمانگی است.
Arbitrationaar·buh·tray·shn
- حقوقی
به معنی داوری حقوقی
فرآیندی که طی آن اختلافات به یک داور بی‌طرف سپرده می‌شود.
مثال
The dispute was resolved through arbitration to avoid court proceedings.
ترجمه
اختلاف از طریق داوری حل شد تا از دادرسی قضایی جلوگیری شود.
Eveningeev·ning
- عمومی
به معنی عصر
بخش پایانی روز قبل از شب.
مثال
They went for a walk in the evening.
ترجمه
آن‌ها عصر برای پیاده‌روی رفتند.
Harmharm
- حقوقی
به معنی آسیب
آسیب فیزیکی، مالی یا روانی به فرد یا اموال.
مثال
The company took steps to mitigate environmental harm.
ترجمه
شرکت اقداماتی برای کاهش آسیب‌های زیست‌محیطی انجام داد.