Contestkon·test

حقوقی

به معنی مجادله یا اختلاف

رقابت یا اختلاف‌نظر بین طرفین.

مثال: Both parties decided to contest the court’s ruling.
ترجمه: هر دو طرف تصمیم گرفتند حکم دادگاه را به چالش بکشند.

کلمه Contest و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Specificspuh·sif·ik
- حقوقی
به معنی خاص
مشخص یا متمایز.
مثال
The contract includes a specific clause on dispute resolution.
ترجمه
قرارداد شامل یک بند خاص در مورد حل اختلاف است.
Carpetkar·pit
- عمومی
به معنی فرش
پوشش کف برای گرما یا تزئین.
مثال
The carpet in the room is soft.
ترجمه
فرش اتاق نرم است.
Ascertainas·sur·tayn
- حقوقی
به معنی اطمینان حاصل کردن
کسب اطلاعات دقیق یا اثبات حقیقت.
مثال
The police must ascertain the facts before proceeding.
ترجمه
پلیس باید حقایق را قبل از پیشروی روشن کند.
Intendin·tend
- حقوقی
به معنی قصد داشتن
داشتن نیت یا برنامه برای انجام کاری.
مثال
The company does not intend to violate any labor laws.
ترجمه
شرکت قصد ندارد هیچ‌یک از قوانین کار را نقض کند.
Eareer
- عمومی
به معنی گوش
عضوی برای شنیدن.
مثال
He has a good ear for music.
ترجمه
او گوش خوبی برای موسیقی دارد.
Waiverway·vr
- حقوقی
به معنی اسقاط حق
صرف‌نظر کردن داوطلبانه از یک حق یا ادعا.
مثال
The client signed a waiver to release the company from liability.
ترجمه
مشتری با امضای ابراء شرکت را از مسئولیت آزاد کرد.