Jobjob
- عمومی
به معنی شغل
فعالیتی که برای درآمد انجام میشود.
- مثال
- He has a new job in the city.
- ترجمه
- او شغل جدیدی در شهر دارد.
کلمه Job و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی شغل
فعالیتی که برای درآمد انجام میشود.
کلمه Job و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی مصرفکننده
کسی که کالاها یا خدمات را مصرف میکند.
به معنی سال
دورهای حدود ۳۶۵ روز.
به معنی در نتیجه
به دنبال یک عمل یا اتفاق.
به معنی صحبت کردن
ارتباط کلامی با دیگران.
به معنی نوزاد
کودک تازه متولدشده.
به معنی استدلال
بیانی منطقی برای حمایت از یک نظر.