Fundingfuhnd·ing

حقوقی

به معنی تأمین مالی

منابع مالی فراهم‌شده برای پروژه یا هدف خاص.

مثال: The funding for the project was approved by the legislature.
ترجمه: بودجه پروژه توسط قوه مقننه تصویب شد.

کلمه Funding و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Securesi·kyoor
- حقوقی
به معنی امن کردن
ایمن کردن یا حفاظت از چیزی.
مثال
The company implemented measures to secure customer data.
ترجمه
شرکت اقداماتی برای ایمن‌سازی داده‌های مشتریان اجرا کرد.
Provisionpruh·vizh·uhn
- حقوقی
به معنی مقررات
بندی در یک سند قانونی که شرایط یا الزامات را مشخص می‌کند.
مثال
The provision allows employees to work remotely.
ترجمه
این ماده به کارکنان اجازه می‌دهد به‌صورت دورکاری کار کنند.
Tracetreys
- حقوقی
به معنی ردیابی
عمل ردیابی یا پیگیری یک رویداد، عمل یا اثر قانونی.
مثال
We need to trace the origins of the legal precedent.
ترجمه
ما باید ریشه‌های پیشینه قانونی را شناسایی کنیم.
Achieveuh·cheev
- حقوقی
به معنی دستیابی به هدف
رسیدن به یک هدف یا نتیجه مطلوب.
مثال
The parties hope to achieve a resolution through mediation.
ترجمه
طرفین امیدوارند از طریق میانجیگری به توافق برسند.
Authorityaw·thor·uh·tee
- حقوقی
به معنی اختیار
قدرت یا حق قانونی برای تصمیم‌گیری.
مثال
Authority to enforce the law lies with the police.
ترجمه
اختیار اجرای قانون در دست پلیس است.
Implementim·ple·ment
- حقوقی
به معنی اجرا
به‌کارگیری یا انجام چیزی.
مثال
We must implement the new policies by next month.
ترجمه
ما باید سیاست‌های جدید را تا ماه آینده اجرا کنیم.