Clockklok
- عمومی
به معنی ساعت
وسیلهای برای نشان دادن زمان.
- مثال
- The clock ticked loudly.
- ترجمه
- ساعت بلند تیکتاک میکرد.
به معنی ساعت
وسیلهای برای نشان دادن زمان.
به معنی رقابت کردن
تلاش برای برتری یافتن در برابر دیگران.
به معنی حلقه
شیء دایرهای برای انگشت یا تزئین.
به معنی متناوب
حکمی که در فواصل زمانی مشخص اعمال میشود.
به معنی جامعه
گروهی از افراد با علایق مشترک.
به معنی ضرورت
چیزی که لازم و ضروری است.
به معنی تاخیر
به تعویق افتادن یا کندی در انجام چیزی.