Colorkul·er
- عمومی
به معنی رنگ
ویژگی بصری اشیا مانند قرمز یا آبی.
- مثال
- Her favorite color is blue.
- ترجمه
- رنگ مورد علاقه‌اش آبی است.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Verifyver·uh·fahy
- حقوقی
به معنی تأیید کردن
عمل تأیید یا تصدیق صحت یک اطلاعات یا سند.
- مثال
- You should verify all the facts before proceeding with the case.
- ترجمه
- شما باید تمام حقایق را قبل از ادامه پرونده تأیید کنید.
Corruptionkuh·rup·shn
- حقوقی
به معنی فساد
سوءاستفاده از قدرت برای منافع شخصی.
- مثال
- Corruption can undermine the integrity of legal systems.
- ترجمه
- فساد می‌تواند تمامیت سیستم‌های قانونی را تضعیف کند.
Moneymun·ee
- عمومی
به معنی پول
وسیله‌ای برای مبادله کالا.
- مثال
- He saved money to buy a car.
- ترجمه
- او برای خرید ماشین پول پس‌انداز کرد.
Materialmuh·teer·ee·uhl
- حقوقی
به معنی مادی
مربوط به اهمیت یا شواهد فیزیکی و ملموس.
- مثال
- The material evidence was presented during the trial.
- ترجمه
- مدارک مهم در طول محاکمه ارائه شد.
Wordwurd
- عمومی
به معنی کلمه
واحدی از زبان برای بیان معنا.
- مثال
- She couldn’t find the right word.
- ترجمه
- او نتوانست کلمه مناسب را پیدا کند.
Absolute contractab·sol·yoot kon·trakt
- حقوقی
به معنی قرارداد مطلق
قراردادی بدون شرایط یا محدودیت.
- مثال
- An absolute contract must be fulfilled as agreed by both parties.
- ترجمه
- یک قرارداد مطلق باید طبق توافقات انجام شود.