Activityak·tiv·uh·tee

حقوقی

به معنی فعالیت

عملی که به هدف خاصی اختصاص دارد.

مثال: The activity was deemed illegal under local laws.
ترجمه: این فعالیت تحت قوانین محلی غیرقانونی تلقی شد.

کلمه Activity و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Boxboks
- عمومی
به معنی جعبه
ظرفی با دیواره‌های محکم.
مثال
He opened the box to find a gift.
ترجمه
او جعبه را باز کرد و هدیه‌ای یافت.
Securesi·kyoor
- حقوقی
به معنی امن کردن
ایمن کردن یا حفاظت از چیزی.
مثال
The company implemented measures to secure customer data.
ترجمه
شرکت اقداماتی برای ایمن‌سازی داده‌های مشتریان اجرا کرد.
Legleg
- عمومی
به معنی پا
عضوی از بدن برای حرکت یا ایستادن.
مثال
His leg hurt after the game.
ترجمه
پایش پس از بازی درد می‌کرد.
Transfertrans·fur
- حقوقی
به معنی انتقال
جابجایی چیزی از یک شخص به دیگری.
مثال
You can transfer the title of the property through a legal document.
ترجمه
شما می‌توانید عنوان ملک را از طریق یک سند قانونی منتقل کنید.
Commitkuh·mit
- حقوقی
به معنی ارتکاب کردن
انجام یک عمل غیرقانونی یا مجرمانه.
مثال
The defendant committed fraud by falsifying documents.
ترجمه
متهم با جعل اسناد مرتکب تقلب شد.
Agreementuh·gree·muhnt
- حقوقی
به معنی توافق
توافق رسمی بین طرفین.
مثال
Both parties signed the agreement to finalize the contract.
ترجمه
هر دو طرف قرارداد را برای نهایی کردن توافق امضا کردند.