Fatherfah·ther
- عمومی
به معنی پدر
والد مذکر یک کودک.
- مثال
- My father taught me to ride a bike.
- ترجمه
- پدرم به من دوچرخهسواری یاد داد.
به معنی پدر
والد مذکر یک کودک.
به معنی طرح
برنامه یا نقشهای برای رسیدن به هدف.
به معنی محکم
با قدرت و ثبات.
به معنی انصاف
اصول عدالت که فراتر از قوانین خشک است.
به معنی آتش
فرآیندی که گرما و نور تولید میکند.
به معنی نماینده
کسی که از طرف گروهی عمل میکند.
به معنی کاغذ
مادهای نازک برای نوشتن.