Guidanceguy·duhns
- حقوقی
به معنی راهنمایی
ارائه کمک یا مشاوره برای تصمیم‌گیری یا اقدام.
- مثال
- The judge provided guidance on interpreting the law.
- ترجمه
- قاضی راهنمایی‌هایی برای تفسیر قانون ارائه کرد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Assaultuh·sawlt
- حقوقی
به معنی حمله یا تعرض
استفاده از خشونت یا تهدید برای آسیب رساندن به دیگران.
- مثال
- The defendant was charged with assaulting a police officer.
- ترجمه
- متهم به ضرب و شتم یک افسر پلیس متهم شد.
Treatytree·tee
- حقوقی
به معنی معاهده
توافق رسمی بین دولت‌ها.
- مثال
- The treaty between the two nations was signed last year.
- ترجمه
- پیمان بین دو ملت سال گذشته امضا شد.
Eveningeev·ning
- عمومی
به معنی عصر
بخش پایانی روز قبل از شب.
- مثال
- They went for a walk in the evening.
- ترجمه
- آن‌ها عصر برای پیاده‌روی رفتند.
Trademarktrayd·maark
- حقوقی
به معنی علامت تجاری
نشانه‌ای که محصولات یا خدمات یک شرکت را از دیگران متمایز می‌کند.
- مثال
- The logo was registered as a trademark to protect the brand.
- ترجمه
- لوگو به عنوان علامت تجاری ثبت شد تا از برند محافظت کند.
Flowerflow·er
- عمومی
به معنی گل
بخشی از گیاه با رنگ و عطر.
- مثال
- She planted flowers in the garden.
- ترجمه
- او در باغ گل کاشت.
Judgejuhj
- حقوقی
به معنی قاضی
فردی که مسئول تصمیم‌گیری در دعاوی حقوقی یا کیفری است.
- مثال
- The judge delivered a fair and impartial verdict.
- ترجمه
- قاضی حکم عادلانه و بی‌طرفانه‌ای صادر کرد.