Allegational·uh·geɪ·shn

حقوقی

به معنی اتهام

ادعایی رسمی درباره رفتار نادرست یا جرم.

مثال: The allegation made against the defendant was serious and required investigation.
ترجمه: اتهام وارد شده علیه متهم جدی بود و نیاز به تحقیقات داشت.

کلمه Allegation و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Interpretin·ter·pret
- حقوقی
به معنی تفسیر
بیان یا توضیح معنای چیزی.
مثال
Judges must interpret laws based on established precedents.
ترجمه
قضات باید قوانین را بر اساس رویه‌های قبلی تفسیر کنند.
Knifenyf
- عمومی
به معنی چاقو
ابزاری برای بریدن یا خوردن.
مثال
She cut the bread with a knife.
ترجمه
او نان را با چاقو برید.
Respectiveri·spek·tiv
- حقوقی
به معنی متناسب
مربوط به هر فرد یا مورد خاص.
مثال
Each party is responsible for their respective obligations under the contract.
ترجمه
هر طرف مسئول تعهدات مربوط به خود در قرارداد است.
Seesee
- عمومی
به معنی دیدن
درک تصاویر با چشم.
مثال
He saw a beautiful sunset.
ترجمه
او غروب زیبایی را دید.
Announceuh·nouns
- حقوقی
به معنی اعلام کردن
بیان عمومی اطلاعات یا تصمیمی جدید.
مثال
The government announced new laws to regulate the industry.
ترجمه
دولت قوانین جدیدی برای تنظیم صنعت اعلام کرد.
Moot Pointmoot poynt
- حقوقی
به معنی موضوع بحث‌برانگیز
مسئله‌ای که دیگر مرتبط یا مهم نیست.
مثال
The court dismissed the case as it was a moot point.
ترجمه
دادگاه پرونده را به دلیل عدم موضوعیت رد کرد.