Carriagekar·ij

حقوقی

به معنی حمل و نقل

فرایند جابه‌جایی کالاها یا افراد.

مثال: The carriage of goods must comply with transportation laws.
ترجمه: حمل کالا باید با قوانین حمل‌ونقل مطابقت داشته باشد.

کلمه Carriage و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

For instancefawr in·stuhns
- حقوقی
به معنی به عنوان مثال
ذکر مثالی برای توضیح یک موضوع.
مثال
For instance, a landlord cannot increase rent without proper notice.
ترجمه
به عنوان مثال، صاحب‌خانه نمی‌تواند اجاره را بدون اطلاع مناسب افزایش دهد.
Mirrormir·er
- عمومی
به معنی آینه
سطحی برای بازتاب تصویر.
مثال
She looked in the mirror before leaving.
ترجمه
او قبل از رفتن در آینه نگاه کرد.
Adjudicationar·joo·di·kay·shn
- حقوقی
به معنی رسیدگی قضایی
تصمیم‌گیری قانونی توسط یک دادگاه.
مثال
The adjudication process resolved the dispute efficiently.
ترجمه
فرآیند رسیدگی به اختلاف به کارآمدی حل و فصل شد.
Commitkuh·mit
- حقوقی
به معنی ارتکاب کردن
انجام یک عمل غیرقانونی یا مجرمانه.
مثال
The defendant committed fraud by falsifying documents.
ترجمه
متهم با جعل اسناد مرتکب تقلب شد.
Starstaar
- عمومی
به معنی ستاره
جرم آسمانی درخشان در آسمان شب.
مثال
She loves watching stars at night.
ترجمه
او عاشق تماشای ستاره‌ها در شب است.
Makemake
- عمومی
به معنی ساختن
ایجاد یا تولید چیزی.
مثال
They made a beautiful cake.
ترجمه
آن‌ها یک کیک زیبا درست کردند.