Airplaneair·pleyn
- عمومی
به معنی هواپیما
وسیله نقلیه هوایی برای سفر.
- مثال
- The airplane flew over the mountains.
- ترجمه
- هواپیما بالای کوهها پرواز کرد.
کلمه Airplane و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی هواپیما
وسیله نقلیه هوایی برای سفر.
کلمه Airplane و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی مولف یا نویسنده
فردی که اثری را نوشته یا خلق کرده است.
به معنی بالش
وسیلهای نرم برای استراحت سر.
به معنی تسهیل کردن
آسانتر کردن یا سادهسازی یک فرایند.
به معنی سهلانگاری
عدم رعایت احتیاطهای متعارف که باعث ضرر به دیگران شود.
به معنی بیطرفی
حالت یا موقعیت بیطرف بودن.
به معنی معادل بودن
منجر شدن به نتیجهای برابر با شرایط خاص.