Pioneerpee·on·eer
- حقوقی
به معنی پیشگام
فردی که در زمینهای جدید پیشگام است یا ایدههای نوآورانهای ارائه میدهد.
- مثال
- He was a pioneer in establishing environmental law.
- ترجمه
- او در تأسیس حقوق محیطزیست یک پیشگام بود.
به معنی پیشگام
فردی که در زمینهای جدید پیشگام است یا ایدههای نوآورانهای ارائه میدهد.
به معنی غیرقابل پیشبینی
چیزی که پیشبینی نشده است.
به معنی ضروری
چیزی که بسیار مهم و حیاتی است.
به معنی سکه
پول فلزی برای مبادله.
به معنی انصاف
اصول عدالت که فراتر از قوانین خشک است.
به معنی شهادت دروغ
ارائه اطلاعات نادرست تحت سوگند.
به معنی عادلانه
بر اساس انصاف و عدالت.