Waterwaa·ter
- عمومی
به معنی آب
مایعی ضروری برای حیات.
- مثال
- He poured water into the glass.
- ترجمه
- او آب را در لیوان ریخت.
کلمه Water و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی آب
مایعی ضروری برای حیات.
کلمه Water و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی زمین
سیارهای که محل زندگی انسانهاست.
به معنی کارخانه
محلی برای تولید کالاها.
به معنی جنگل
منطقهای با تعداد زیادی درخت و گیاه.
به معنی مشروع
مطابق با قانون یا قابل پذیرش.
به معنی تاخیر
تعویق در انجام یک عمل یا رویداد.
به معنی انصاف
اصول عدالت که فراتر از قوانین خشک است.