Waterwaa·ter
- عمومی
به معنی آب
مایعی ضروری برای حیات.
- مثال
- He poured water into the glass.
- ترجمه
- او آب را در لیوان ریخت.
کلمه Water و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی آب
مایعی ضروری برای حیات.
کلمه Water و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی تبعیت
رعایت قوانین، مقررات یا تعهدات قراردادی.
به معنی قانون مدون
قانونی که توسط مجلس تصویب شده است.
به معنی نقض تعهد
عمل یا ترک عملی که خلاف یک تعهد قراردادی یا قانونی است.
به معنی تعیین کردن
مشخص کردن یا تصمیمگیری در مورد یک موضوع.
به معنی بهطور خاص
با تأکید یا بهطور دقیق.
به معنی پل
سازهای برای عبور از موانع.