Functionalfuhngk·shn·l
- حقوقی
به معنی کارکردی
مرتبط با عملکرد یا کاربرد.
- مثال
- The software is functional but lacks user-friendly features.
- ترجمه
- نرم‌افزار کارآمد است اما ویژگی‌های کاربرپسند ندارد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Artaart
- عمومی
به معنی هنر
خلق آثار زیبا یا معنادار.
- مثال
- He loves to create art.
- ترجمه
- او عاشق خلق هنر است.
Constitutionalkon·stuh·too·shn·l
- حقوقی
به معنی مطابق با قانون اساسی
منطبق بر اصول یا احکام قانون اساسی یک کشور.
- مثال
- The constitutional rights of citizens must be upheld.
- ترجمه
- حقوق اساسی شهروندان باید حفظ شود.
Specificallyspuh·sif·ik·lee
- حقوقی
به معنی به‌طور خاص
با تأکید یا به‌طور دقیق.
- مثال
- The regulation specifically mentions environmental standards.
- ترجمه
- مقررات به طور مشخص استانداردهای زیست‌محیطی را ذکر کرده است.
Deskdesk
- عمومی
به معنی میز تحریر
سطحی برای نوشتن یا کار.
- مثال
- He studied at his desk all night.
- ترجمه
- او تمام شب پشت میز تحریرش درس خواند.
Rolerohl
- حقوقی
به معنی نقش
وظیفه یا عملکرد مشخص در یک سیستم.
- مثال
- The role of the jury is to evaluate the evidence presented.
- ترجمه
- نقش هیئت منصفه ارزیابی شواهد ارائه‌شده است.
Subsidiarysuhb·sid·ee·er·ee
- حقوقی
به معنی فرعی
شرکتی که تحت کنترل یک شرکت مادر عمل می‌کند.
- مثال
- The subsidiary agreements support the main contract.
- ترجمه
- قراردادهای فرعی از قرارداد اصلی حمایت می‌کنند.