Transfertrans·fur

حقوقی

به معنی انتقال

جابجایی چیزی از یک شخص به دیگری.

مثال: You can transfer the title of the property through a legal document.
ترجمه: شما می‌توانید عنوان ملک را از طریق یک سند قانونی منتقل کنید.

کلمه Transfer و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Cargokar·goh
- حقوقی
به معنی محصولات
کالاهایی که توسط کشتی یا وسیله نقلیه حمل می‌شوند.
مثال
The cargo must be secured properly before shipping.
ترجمه
بار باید قبل از ارسال به‌درستی ایمن‌سازی شود.
Obstacleob·sta·kl
- حقوقی
به معنی مانع
چیزی که مانع پیشرفت یا موفقیت می‌شود.
مثال
The obstacle to progress was the lack of proper legal documentation.
ترجمه
مانع پیشرفت، عدم وجود مستندات قانونی مناسب بود.
Keykee
- عمومی
به معنی کلید
وسیله‌ای برای باز کردن قفل.
مثال
She found the key under the mat.
ترجمه
او کلید را زیر پادری پیدا کرد.
Assessuh·ses
- حقوقی
به معنی ارزیابی
سنجش یا تخمین ارزش یا شرایط چیزی.
مثال
The court will assess the damages caused by the breach of contract.
ترجمه
دادگاه خسارات ناشی از نقض قرارداد را ارزیابی خواهد کرد.
Consumerkuhn·soo·mer
- حقوقی
به معنی مصرف‌کننده
کسی که کالاها یا خدمات را مصرف می‌کند.
مثال
The consumer has the right to know what is in the products they purchase.
ترجمه
مصرف‌کننده حق دارد بداند که در محصولاتی که خریداری می‌کند چه چیزی وجود دارد.
Tabletey·bl
- عمومی
به معنی میز
سطحی صاف برای غذا یا کار.
مثال
She set the table for dinner.
ترجمه
او میز را برای شام چید.