Contrarykon·truh·ree
- حقوقی
به معنی برخلاف
مخالف یا ضد یک موقعیت خاص.
- مثال
- The statement was contrary to the evidence presented.
- ترجمه
- بیانیه برخلاف شواهد ارائهشده بود.
به معنی برخلاف
مخالف یا ضد یک موقعیت خاص.
به معنی درمان
مراقبت یا بهبود یک وضعیت یا مشکل.
به معنی رنگ
ویژگی بصری اشیا مانند قرمز یا آبی.
به معنی جدایی قوا
تفکیک وظایف میان سه قوه اصلی دولت: مقننه، مجریه و قضاییه.
به معنی اجباری
چیزی که الزامی یا ناگزیر است.
به معنی کلید
وسیلهای برای باز کردن قفل.
به معنی ملی
مربوط به یک کشور خاص.