Contrarykon·truh·ree
- حقوقی
به معنی برخلاف
مخالف یا ضد یک موقعیت خاص.
- مثال
- The statement was contrary to the evidence presented.
- ترجمه
- بیانیه برخلاف شواهد ارائهشده بود.
کلمه Contrary و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی برخلاف
مخالف یا ضد یک موقعیت خاص.
کلمه Contrary و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی محکومیت
حکم قانونی علیه فردی که مقصر شناخته شده است.
به معنی بینالمللی
مربوط به روابط یا تعاملات میان کشورها.
به معنی توجیه کردن
ارائه دلیل برای منطقی جلوه دادن عمل یا تصمیمی.
به معنی در حال انجام
چیزی که هنوز ادامه دارد.
به معنی بازآوری
احیای دوباره چیزی که از بین رفته است.
به معنی دادگاه جنایی
دادگاههایی که به جرایم جدی رسیدگی میکنند.