Transactiontranz·ak·shn

حقوقی

به معنی معامله

عملیات مالی یا مبادله‌ای بین طرفین.

مثال: The transaction was completed according to legal requirements.
ترجمه: معامله مطابق با الزامات قانونی انجام شد.

کلمه Transaction و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»

Parcelpar·suhl
- حقوقی
به معنی بسته
محموله یا بسته‌بندی کالا.
مثال
Each parcel of evidence must be carefully examined.
ترجمه
هر بسته شواهد باید به دقت بررسی شود.
Intendin·tend
- حقوقی
به معنی قصد داشتن
داشتن نیت یا برنامه برای انجام کاری.
مثال
The company does not intend to violate any labor laws.
ترجمه
شرکت قصد ندارد هیچ‌یک از قوانین کار را نقض کند.
Franchisefran·chaiz
- حقوقی
به معنی امتیاز
مجوزی که به یک شخص برای استفاده از برند و سیستم یک شرکت داده می‌شود.
مثال
A franchise agreement allows one party to use another’s business model and brand.
ترجمه
قرارداد فرانچایز به یک طرف اجازه می‌دهد که از مدل کسب‌وکار و برند طرف دیگر استفاده کند.
Tracetreys
- حقوقی
به معنی ردیابی
عمل ردیابی یا پیگیری یک رویداد، عمل یا اثر قانونی.
مثال
We need to trace the origins of the legal precedent.
ترجمه
ما باید ریشه‌های پیشینه قانونی را شناسایی کنیم.
Coffeekaw·fee
- عمومی
به معنی قهوه
نوشیدنی تهیه‌شده از دانه‌های برشته.
مثال
She drinks coffee every morning.
ترجمه
او هر صبح قهوه می‌نوشد.
Obstacleob·sta·kl
- حقوقی
به معنی مانع
چیزی که مانع پیشرفت یا موفقیت می‌شود.
مثال
The obstacle to progress was the lack of proper legal documentation.
ترجمه
مانع پیشرفت، عدم وجود مستندات قانونی مناسب بود.