Local Prosecutorloh·kuhl praw·si·kyoo·ter

  • حقوقی

به معنی دادستان محلی

دادستانی که مسئولیت پیگیری پرونده‌های یک منطقه خاص را دارد.

مثال
The local prosecutor filed charges against the company.
ترجمه
دادستان محلی علیه شرکت اتهاماتی مطرح کرد.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»