Seasonsee·zn
- عمومی
به معنی فصل
بخشی از سال مانند بهار یا زمستان.
- مثال
- Spring is my favorite season.
- ترجمه
- بهار فصل مورد علاقه من است.
به معنی فصل
بخشی از سال مانند بهار یا زمستان.
به معنی برادر
مردی که همخون یا نزدیک به شماست.
به معنی وظیفه
نقش یا وظیفهای که کسی در یک سیستم یا سازمان دارد.
به معنی دویدن
حرکت سریع با پاها.
به معنی حلقه
شیء دایرهای برای انگشت یا تزئین.
به معنی خانواده
گروهی از افراد با پیوند خونی یا عاطفی.
به معنی پرچم
پارچهای با نماد یک کشور یا گروه.