Rightrite
- عمومی
به معنی درست
صحیح یا مناسب.
- مثال
- His answer was right.
- ترجمه
- پاسخ او درست بود.
کلمه Right و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Forkfork
- عمومی
به معنی چنگال
ابزاری برای خوردن غذا.
- مثال
- She used a fork to eat her salad.
- ترجمه
- او برای خوردن سالادش از چنگال استفاده کرد.
Remarkruh·mark
- حقوقی
به معنی اظهار یا بیان
گفتار یا اظهار رسمی یا غیررسمی.
- مثال
- The lawyer’s remark during the trial caught everyone’s attention.
- ترجمه
- اظهارنظر وکیل در جریان محاکمه توجه همه را جلب کرد.
Photofoh·toh
- عمومی
به معنی عکس
تصویری ثبت‌شده با دوربین.
- مثال
- She took a photo of the flowers.
- ترجمه
- او از گل‌ها عکس گرفت.
Obtainob·teyn
- حقوقی
به معنی دریافت کردن
به دست آوردن یا کسب چیزی.
- مثال
- To obtain justice, you must follow the proper legal channels.
- ترجمه
- برای به دست آوردن عدالت، باید از کانال‌های قانونی مناسب پیروی کنید.
Entireen·tyr
- حقوقی
به معنی کامل
کل یا تمامی چیزی بدون هیچ بخش از دست رفته.
- مثال
- The entire document was reviewed by legal experts.
- ترجمه
- کل سند توسط کارشناسان حقوقی بررسی شد.
Organizationawr·guh·ni·zay·shn
- حقوقی
به معنی سازمان
گروهی که برای اهداف مشخصی کار می‌کند.
- مثال
- The organization advocates for human rights globally.
- ترجمه
- سازمان در سطح جهانی از حقوق بشر دفاع می‌کند.