Remarkruh·mark
- حقوقی
به معنی اظهار یا بیان
گفتار یا اظهار رسمی یا غیررسمی.
- مثال
- The lawyer’s remark during the trial caught everyone’s attention.
- ترجمه
- اظهارنظر وکیل در جریان محاکمه توجه همه را جلب کرد.
«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»
Bigbig
- عمومی
به معنی بزرگ
دارای اندازه یا حجم زیاد.
- مثال
- They live in a big house.
- ترجمه
- آن‌ها در یک خانه بزرگ زندگی می‌کنند.
Woodwuud
- عمومی
به معنی چوب
ماده سخت از ساقه درختان.
- مثال
- They built a house with wood.
- ترجمه
- آن‌ها با چوب خانه‌ای ساختند.
Mountainmown·tin
- عمومی
به معنی کوه
برآمدگی بزرگ از سطح زمین.
- مثال
- They hiked up the mountain.
- ترجمه
- آن‌ها به کوه پیاده‌روی کردند.
Functionallyfuhngk·shn·l·ee
- حقوقی
به معنی به‌صورت کارکردی
مرتبط با کاربرد عملی.
- مثال
- The system works functionally but needs optimization.
- ترجمه
- سیستم به طور عملکردی کار می‌کند اما نیاز به بهینه‌سازی دارد.
Specificspuh·sif·ik
- حقوقی
به معنی خاص
مشخص یا متمایز.
- مثال
- The contract includes a specific clause on dispute resolution.
- ترجمه
- قرارداد شامل یک بند خاص در مورد حل اختلاف است.
Communicationkuh·myoo·ni·kay·shn
- حقوقی
به معنی ارتباطات
انتقال اطلاعات بین افراد یا گروه‌ها.
- مثال
- Effective communication is crucial in contract negotiations.
- ترجمه
- ارتباط مؤثر در مذاکرات قراردادی حیاتی است.