Prisonpri·zn
- حقوقی
به معنی زندان
محلی برای نگهداری افراد قانونشکن.
- مثال
- The offender served time in prison for the crime.
- ترجمه
- مجرم برای جرم خود در زندان دوران محکومیت گذراند.
به معنی زندان
محلی برای نگهداری افراد قانونشکن.
به معنی ضرورت
چیزی که لازم و ضروری است.
به معنی اهمیت یا جدیت
اهمیت زیاد یا ماهیت جدی یک موضوع.
به معنی اختلاف
مباحثه یا مشاجره در مورد یک موضوع.
به معنی شرح
تعریف یا توضیح مشخصات چیزی.
به معنی آسیب
آسیب فیزیکی، مالی یا روانی به فرد یا اموال.
به معنی تعهد کردن
قبول کردن انجام یک مسئولیت یا وظیفه.