Platepleyt
- عمومی
به معنی بشقاب
ظرفی صاف برای سرو غذا.
- مثال
- She put the cake on a plate.
- ترجمه
- او کیک را روی بشقاب گذاشت.
کلمه Plate و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی بشقاب
ظرفی صاف برای سرو غذا.
کلمه Plate و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی ظهور
عملی که در آن چیزی به طور ناگهانی یا به تدریج به وجود میآید یا بروز میکند.
به معنی درخت
گیاهی با ساقه بلند و شاخهها.
به معنی رودخانه
جریان آب طبیعی که در زمین جاری است.
به معنی آزاد کردن
رها کردن یا آزادسازی چیزی.
به معنی دادستان کل
بالاترین مقام در میان دادستانها، که بر کل فرآیند دادستانی نظارت میکند.
به معنی شرط
شرط یا قیدی که در یک قرارداد ذکر شده است.