Releaseri·lees

  • حقوقی

به معنی آزاد کردن

رها کردن یا آزادسازی چیزی.

مثال
The judge ordered the release of the detained journalist.
ترجمه
قاضی دستور آزادی روزنامه‌نگار بازداشت‌شده را صادر کرد.

«چند کلمه انگلیسی جدید که می‌توانید امروز یاد بگیرید»