Picturepik·cher
- عمومی
به معنی تصویر
نمایش بصری مانند نقاشی یا عکس.
- مثال
- He took a picture of the sunset.
- ترجمه
- او از غروب عکس گرفت.
به معنی تصویر
نمایش بصری مانند نقاشی یا عکس.
به معنی اتحاد
عمل یکی کردن یا متحد شدن.
به معنی معین کردن
عمل تعیین یا مشخص کردن یک شخص یا چیز.
به معنی اولیه
نخستین یا اصلیترین چیزی که در نظر گرفته میشود.
به معنی شب
زمان تاریکی بین غروب و طلوع.
به معنی بازار
محلی برای خرید و فروش کالا.
به معنی پیدا کردن
کشف یا به دست آوردن چیزی.