Marketmar·kit
- عمومی
به معنی بازار
محلی برای خرید و فروش کالا.
- مثال
- They went to the market to buy fruit.
- ترجمه
- آنها برای خرید میوه به بازار رفتند.
به معنی بازار
محلی برای خرید و فروش کالا.
به معنی ارزیابی
فرایند بررسی یا سنجش موضوعی.
به معنی مادر
والد مونث یک کودک.
به معنی جاده
مسیر برای تردد وسایل نقلیه.
به معنی بینالمللی
مربوط به روابط یا تعاملات میان کشورها.
به معنی هتل
محلی برای اقامت مسافران.
به معنی بار اثبات
مسئولیت ارائه شواهد برای اثبات یک ادعا.