Marketmar·kit
- عمومی
به معنی بازار
محلی برای خرید و فروش کالا.
- مثال
- They went to the market to buy fruit.
- ترجمه
- آنها برای خرید میوه به بازار رفتند.
کلمه Market و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی بازار
محلی برای خرید و فروش کالا.
کلمه Market و ۷۶۱ کلمه انگلیسی دیگر را تمرین کنید و از خودتان آزمون بگیرید.
به معنی بیگناهی
وضعیتی که در آن فرد مرتکب جرم نشده است.
به معنی مسئولیت مدنی
عملی که باعث خسارت به دیگری شود و مسئولیت مدنی ایجاد کند.
به معنی مجرم
کسی که عمل خلاف قانون انجام داده است.
به معنی کمیته
گروه رسمی برای بررسی و تصمیمگیری.
به معنی شکست مرزها
ایجاد تغییرات نوآورانه.
به معنی مسئول
مسئولیت قانونی برای یک عمل یا پیامد آن.